حسین رفیع بازیگر برنامه خاطرهانگیز «نیمرخ» و سریال «نارگیل» از ایفای نقش شخصیت پدر به اقتضای سن خود میگوید
تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۲۶۹۰۶۱
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، حسین رفیعی برای بسیاری از مخاطبان تلویزیون در دهه ۶۰ و ۷۰ چهرهای خاطرهساز بوده و با آثار نوستالژیک مختلفی در یاد و خاطر تماشاگران مانده است. مشهورترین و محبوبترین نقش او کاراکتر «فَفَ» در برنامه «نیمرخ» است و پس از گذشت سالها هنوز با این شخصیت به یادآورده میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از دلایلتان برای پذیرش بازی در «نارگیل» بگویید.
اول این که کار در حوزه کودک بود و من، چون عموما کارهای کودک را دوست دارم طبیعی است که آن را قبول کردم مضاف بر این که نویسنده و کارگردان این سریال آقای حمزه صالحی را که به اتفاق آقای عامریان کار میکردند، قریب ۱۵ سال است که میشناسم. سالهاست در حوزه کودک به عنوان نویسنده کار میکنند، قلمشان را میشناختم و تیم خوبی در سریال حضور داشت.
درباره نقش خودتان چه چیزی برایتان جذاب بود؟
من سالهاست که دارم در حوزه کودک کار میکنم. تقریبا ۳۰ سال است که در صداوسیما مشغول به کارم و بخش اعظم آن را در گروه کودک شبکه جهانی جام جم و... کار کردم و چند کار برای گروه کودک ساختم. در سالهای ابتدایی حضورم در صداوسیما، نقش بچههای کوچک و «فَفَ» را بازی کردم، الان بعد از گذشت سالها و آن روزها به جایگاه و سنی رسیدم که دیگر نقش کودک به من نمیخورد و طبیعتا باید نقش پدر بچهها را بازی کنم.
قبل از «نارگیل» هم مجموعهای به نام «محرمانه» را در شبکه سه داشتم که برای نوجوانان ساخته شده بود و نقش ۶۰ پدر را بازی کردم. ۶۰ برنامه بود که در هر برنامه نقش یک پدر مجزا را برای بچههای مختلف بازی کردم. فکر میکنم در نوع کاراکتر و شخصیت من در ادامه کار هنریام، دارد یک پوستاندازی اتفاق میافتد، شاید در آینده بیشتر نقش پدر خانواده به من پیشنهاد شود. هرکدام از پدرهای زحمتکش ایرانی، یک کاراکتر جدا دارند و بسیار ارزشمندهستند. خودم از این اتفاق جدید بسیار خوشحالم.
در مجموعههای عروسکی، زیبایی و جذابیت ظاهر عروسک بسیار مهم است و متاسفانه امروزه به آن توجه زیادی نمیشود. به نظرتان عروسکهای «نارگیل» میتوانند جذاب و ماندگار شوند؟
در کارهای عروسکی از گذشته تا امروز، زیبایی و ظاهر عروسک نبوده که ماندگار شده است، بیشتر آن صداپیشه و کاراکتری که او به عروسک میدهد باعث ماندگاری عروسک شده. شاید اگر آقای جبلی صداپیشه عروسک کلاه قرمزی نبود، هیچ کس حاضر نبود در کاری از آن استفاده کند. این صداپیشه است که به عروسک جان میدهد. فکر میکنم دوستان دارند عجولانه درباره عروسکهای «نارگیل» تصمیم میگیرند و نظر میدهند، تازه قسمت سوم سریال آمده و رفته رفته دارند خودشان را پیدا میکنند. عروسک زمانی جان میگیرد که پارتنر یا بازیگر روبهروی او هم بتواند ارتباط متقابلی با او پیدا کند. کودکانی که در این کار هستند، دارند تجربه میکنند، فکر میکنم این ارتباط روزبهروز صمیمیتر شود.
معتقدید این ارتباط در «نارگیل» شکل گرفته؟
من و بسیاری دیگر از دوستان این مجموعه، تجربه کار با عروسک را داشتیم، کار عروسکی تخصص میخواهد. آقای پیمان فاطمی عروسکگردان کار، از بچههای قدیمی عروسکگردانی است، پیمان سالهاست عروسکهای سوپراستار را در کارهای خانم برومند، آقای طهماسب و کلی کار دیگر میگرداند. من خودم چند همکاری با او داشتم و میدانستم کار با او چطور است. عروسکگردانی کار پیچیدهای است و بازی با عروسک هم کاری پیچیدهتر.
فکر میکنم این اولین تجربه کار عروسکی به این شکل در نمایش خانگی بود. من قول میدهم اگر تهیهکنندههای دیگر هم به سمت کار برای کودک و نوجوان بروند ضرر نمیکنند. قصه «نارگیل» قصهای است کودکانه که برای بچهها باورپذیر است. نه خیلی تخیلی است نه خیلی به دور از واقعیت، معمولی و دم دستی است.
برویم سراغ «فَفَ». در قسمت بیوگرافی اینستاگرام تان نام این شخصیت را نوشتهاید، پس او را جزئی از خودتان میدانید.
به هرحال من آن شخصیت هستم دیگر، چون مردم من را با آن شخصیت دوست دارند، نوستالژی و خاطره دهه شصتیها و دهه هفتادیها هستم و بخشی از زندگیشان را با برنامههای من سپری کردند. برای خود من هم این کاراکتر هیچ وقت تمام نمیشود، یکی از دلایلی که دلم برای قرن ۱۳۰۰ تنگ میشود همین است و هرگز ۱۴۰۰ را به اندازه ۱۳۰۰ دوست نخواهم داشت.
مردم هم این کاراکتر را بسیار دوست دارند و شما هم مانند مخاطبان چنین حسی به او دارید.
قطعا، چون من در دوره طلایی صداوسیما کار میکردم، دورهای که اسپانسری وجود نداشت و آنتن صداوسیما فروخته نمیشد و این خیلی برایم جذاب بود.
من برای «نیمرخ» در آن سالها ماهی ۲۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان حقوق میگرفتم که واقعا خیلی کم بود! دستمزدم نسبت به خیلیها ناچیز بود، ولی با عشق کار میکردم و هیچ وقت هم ناراحت نبودم. الان فالوئر و فضای مجازی وجود دارد، آن زمان –آن قدر فکسهای مخاطبان زیاد بود- گاهی در برنامه ما ۶ یا ۷ رول فکس تمام میشد.
وقتی برنامه ما تمام شد خیلیها گریه کردند که چرا دارد تمام میشود. الان خِردی حاکم است که میگوید آن برنامه الان مخاطب ندارد، من اجازه میخواهم که نپذیرم و قبول هم نمیکنم. به شما قول میدهم اگر کارهایی را که در نیمرخ انجام دادیم در آرشیو داشته باشند و دوباره در همان ساعت پخش کنند، شک نکنید که پربینندهترین برنامه خواهد شد.
در طول این سالها تجربه اجرا هم داشتید، اما اولویت تان بازیگری است؟
اولویت من کار هنری است. دیپلم و لیسانس نقاشی دارم و سالهاست به عنوان هنرجو در عرصههای مختلف هنری کار میکنم. درست است که از سال ۷۲ به عنوان بازیگر به مردم معرفی شدم، فکر میکنم از سال ۷۵ یا ۷۶ بود که به نوعی اجرا را هم تجربه کردم، آن زمان هم من را محکوم به این کردند که بازیگر حق اجرا ندارد و به نوعی در بعضی کارهای بازیگری مرا تحریم کردند، اما خداراشکر این نظریه برگشته و الحمدلله خیلی از بازیگران خوب فیلم و سریالها دارند اجرا را هم تجربه میکنند و در این زمینه هم موفق هستند. در طول همه این سالها، هم بازی کردم، هم اجرا، هم در تئاتر بودم، هم دوبله و رادیو، چیز عجیبی نیست. بسیاری از دوستان میخواهند مرزبندی کنند، اما من اصلا قائل به این مرزبندی نبودم و نیستم و نخواهم بود.
منبع: خراسان
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: اخبار هنرمندان حسین رفیع فکر می کنم بازی کردم سال هاست بچه ها سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۲۶۹۰۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۵ «آخرالزمان» کمتر دیده شدۀ کرهای؛ از مِه زامبیساز تا زامبیها در چوسان!
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، طی نزدیک به یک دهه است که فیلمها و سریالهای کره جنوبی بر سرویسهای استریم تسلط یافتهاند، به خصوص به خاطر رونق فوقالعادهی سریالهایی که موضوعشان فاجعه و بقا است. این سریالها با هیجان و تعلیق درجهیکی که به مخاطبان ارائه میدهند، موفقیت زیادی را در سطح بینالمللی کسب کردهاند.
به گزارش فرادید، موفقیت بیسابقهی «بازی مرکب» باعث شد همۀ سریالهای با موضوعات آخرالزمانی در لیست تماشای بینندگان قرار بگیرند. این سریالها آنقدر پرهیجان و جذاب هستند که تماشاگران نمیتوانند خودشان را در حال فرار از هجوم هیولاها یا آیندهای فاجعهبار بدون آب تصور نکنند. با وجود اینکه کمبودی از فیلمها و سریالهای کرهای با مضمون بقا وجود ندارد، اما تعداد معدودی از آنها آنقدر عالی هستند که مخاطبان را از ابتدا تا انتها میخکوب نگه میدارند. در اینجا پنج مورد از این سریالهابرتر اما کمتر دیده شده را معرفی خواهیم کرد.
۱. روز موعود (D-Day)
روز موعود یک سریال کرهای در ژانر «بقا» است که از جهت نزدیکیاش به واقعیت با بقیۀ سریالهای این ژانر متفاوت است. این سریال به موضوعاتی کاملا جدی میپردازد و معنای واقعی تلاش برای بقا را به تصویر میکشد.
در این درام پزشکی فاجعهآمیز و مهیج، شهر سئول با یک زلزله وحشتناک مواجه میشود که تقریباً شهر را با خاک یکسان میکند. در پی این فاجعه، تنها افرادی که قربانیان میتوانند به آنها تکیه کنند گروهی از پزشکان و امدادگران شجاعی هستند که در یک وضعیت آشفته گرفتار شدهاند.
روز موعود درباره افرادی نیست که برای یک قوطی غذا به جان هم میافتند یا کسی را به دلیل احتمال آلوده بودن محکوم به مرگ میکنند. این سریال یک تصویر واقعی از ترس و عدم اطمینانی است که یک جامعه هنگام وقوع فاجعه تجربه میکند. چنین حوادثی به طور طبیعی غریزه بقا را در انسان بیدار میکنند و این یکی از چیزهایی است که این سریال با روایتی مبتنی بر واقعیت به طور موفقی به تصویر میکشد.
۲. گودال تاریک (Dark Hole)
گودال تاریک یک سریال مهیج و کمترشناختهشده در ژانر بقاست که شباهتهایی به سریال محبوب نتفلیکس، یعنی «خانۀ شیرین» دارد. این سریال داستان گروهی از بازماندگان را روایت میکند که در حال فرار از مه مرموز و تاریکی هستند که باعث تبدیل شدن انسانها به هیولا میشود. زندگی این افراد زمانی دگرگون میشود که دود سیاه ناشی از فرو ریختن چاه فاضلاب یک کارخانهی شیمیایی، آنها را به زامبیهای جهش یافته تبدیل میکند.
این سریال یک داستان کلاسیک بقا است که شما را به سفری هیجانانگیز میبرد و باعث میشود حدس بزنید کدام شخصیتها میتوانند تا پایان دوام بیاورند. گودال تاریک اثری پر زرقوبرق نیست، اما وفادار به مضمون و عناصر ژانر بقا است. این سریال با طرح سؤالاتی دربارهی ارزشهای انسانی و حس فرورفتن در تاریکیای که شاید همیشه در درونمان وجود داشته، شما را به فکر وامیدارد.
۳. دریای خاموش (The Silent Sea)
دریای خاموش یک سریال علمی-تخیلی مهیج و آیندهنگر است که با به تصویر کشیدن دنیایی بدون آب، تماشاگران را میخکوب میکند. تصور کنید در دنیایی زندگی کنید که آب به یک کالای فوقالعاده با ارزش تبدیل شده باشد. این فرضیه میتواند غریزه بقا را در هر کسی بیدار کند.
در حالی که همه شخصیتها در این سریال در تلاش برای زنده ماندن در پی عواقب کمبود آب هستند، داستان عمدتا بر روی گروهی از فضانوردان مأموریت فضایی متمرکز است که وظیفه دارند اطلاعات و نمونههایی را از یک مرکز تحقیقاتی روی ماه بازیابی کنند.
دریای خاموش سفری پرهیجان، نفسگیر و مرموز به دنیای علمی-تخیلی است. تماشاگران تا قسمت آخر نمیتوانند به طور کامل حدس بزنند در این سریال چه اتفاقی در حال رخ دادن است و همین سفر پرخطر از ناشناختهها به سوی شناختهها، یکی از بهترین ویژگیهای این سریال است. شاید این سریال یک مجموعه بقا به سبک سنتی نباشد، اما دربارهی تلاش برای بقای نسل بشر و انجام هر کاری برای جلوگیری از انقراض انسانها است. درخشش این سریال به خاطر بازی خیرهکنندهی گونگ یو است که هر صحنه را با بار احساسی عمیقی اجرا میکند.
۴. پادشاهی (Kingdom)
پادشاهی یکی از بهترین سریالهای کرهای نتفلیکس است که میتوان آن را آغازگر جریان داغ سریالهای مدرن بقا با فضاسازی متفاوت دانست. برخلاف اکثر سریالهای بقا که در مکانهای آشنایی مانند یک مجتمع مسکونی پرجنبوجوش یا یک دبیرستان اتفاق میافتند، «پادشاهی» دارای یک پیشینه تاریخی قوی است که به طرز شگفتانگیزی با یک ماجرای آخرالزمانی دربارۀ زامبیها پیوند میخورد. این سریال که اقتباسی از یک وبتون است، داستان مهیجی در دوران سلسلۀ چوسان را روایت میکند که در آن پادشاه به طور ناگهانی به یک بیماری مرموز و جدید مبتلا میشود. ولیعهد مشتاق برای کشف راز این بیماری، متوجه میشود که قربانیان این بیماری دوباره به صورت هیولاهایی به زندگی برمیگردند؛ همان هیولاهایی که در دوران مدرن «زامبی» نامیده میشوند.
پادشاهی رویکردی فوقالعاده هوشمندانه به مضمون بقا دارد و بدون تکیه زیاد بر کلیشهها داستان خود را پیش میبرد. تماشاگران میتوانند انتظار صحنههای اکشن و خونآلود زیادی را در مکانهای غیرمنتظره داشته باشند. با این حال، کسانی که به دنبال یک داستان زامبی معمولیتر هستند، ممکن است در پادشاهی آنچه را که میخواهند پیدا نکنند، به ویژه به این دلیل که در این سریال، موجودات گوشتخوار عمدتاً در پسزمینهی خط اصلی داستان قرار دارند.
۵. شادی (Happines)
در دنیایی که بقا حرف اول را میزند، کمتر جایی برای شکوفه زدن عشق پیدا میشود. «شادی» یک تریلر مهیج دیگر با محوریت حمله زامبیهاست که سختیهای گرفتار شدن در یک مجتمع مسکونی لوکس را به تصویر میکشد، البته در حالی که دنیای بیرون در حال نابودی است.
یکی از بهترین ویژگیهای «شادی» که آن را از سایر سریالهای مشابه جدا میکند، داستان عاشقانهی صمیمانهای است که به خوبی با فضای وهمآلود رویدادهای آخرالزمانی ترکیب شده است. شخصیتهای اصلی، به ویژه شخصیت زن (با بازی هان هیو جو)، جوانانی قوی و مستقل هستند که جذابیت مضاعفی به روایت این سریال بخشیدهاند.
این سریال با دوز متناسبی از احساسات، هرج و مرج و هیجان همراه است. داستان نه تنها غیرواقعی به نظر نمیرسد، بلکه تعادل فوقالعادهای بین منطق و تخیل برقرار میکند. «شادی» یک درام زامبی غیرمعمول است که درگیریهای ساکنان ساختمان و تأثیر یک وضعیت اضطراری بر ارزشهای اخلاقی انسان را مورد بررسی قرار میدهد.
۲۲۰۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1904160